تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
اگر دو قضيه در موضوع و محمول و ساير جهات به استثنای كم و كيف با هم‏
وحدت داشته باشند و از نظر كم و كيف ، هم در كم اختلاف داشته باشند و
هم در كيف ، يعنی هم در كليت و جزئيت اختلاف داشته باشند و هم در
ايجاب و سلب ، اين دو قضيه ، " متناقضين " می‏باشند . مانند : " هر
انسانی تعجب كننده است " و " بعضی انسانها تعجب كننده نيستند " .
و اگر در كيف اختلاف داشته باشند ، يعنی يكی موجبه است و ديگری سالبه‏
، و در كم يعنی كليت و جزئيت وحدت داشته باشند ، اين بر دو قسم است :
يا هر دو كلی هستند و يا هر دو جزئی .
اگر هر دو كلی هستند ، اين دو قضيه " متضادتين " خوانده می‏شوند مانند
: " هر انسانی تعجب كننده است " و " هيچ انسانی تعجب كننده نيست‏
" .
و اگر هر دو جزئی می‏باشند اين دو قضيه را " داخلتين

پاورقی :
> نسبتشان از قبيل تباين است ، و اگر در موضوع فقط شركت داشته باشند
مانند " انسان تعجب كننده است " و " انسان صنعتگر است " نسبت‏
ميان آنها " تساوی " است و می‏توانيم آنها را " متماثلين " اصلاح كنيم‏
، همچنانكه اگر فقط در محمول شركت داشته باشند ، مانند " انسان حيوانی‏
است پستاندار " و " اسب حيوانی است پستاندار " [ نسبت ] ميان آنها
" تشابه " است و می‏توانيم آنها را به نام " متشابهين " بخوانيم .
ولی منطقيين در مناسبات قضايا توجهی به اين موارد كه دو قضيه در يك‏
جزء اشتراك دارند يا در هيچ جزء اشتراك ندارند ننموده‏اند . توجه‏
منطقيين در مناسبات قضايا تنها به اينجاست كه دو قضيه هم در موضوع‏
اشتراك دارند و هم در محمول و اختلافشان يا در " كم " است يعنی كليت‏
و جزئيت ، و يا در " كيفيت " يعنی ايجاب و سلب ، و يا هر دو .
اينگونه قضايا را متقابلين می‏خوانند . متقابلين به نوبه خود بر چند
گونه‏اند : يا متناقضين‏اند ، يا متضادين ، يا متداخلين و يا داخلين تحت‏
التضاد .