تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
می‏گيريم و مطالعات خود را درباره آن ( واحد ) كه شامل همه چيز است‏
ادامه می‏دهيم .
ما اگر جهان را به يك اندام تشبيه كنيم می‏بينيم كه مطالعه ما درباره‏
اين اندام دو گونه است : برخی مطالعات ما مربوط است به اعضاء اين‏
اندام ، مثلا سر يا دست يا پا يا چشم اين اندام ، ولی برخی مطالعات ما
مربوط می‏شود به كل اندام مثل اين كه آيا اين اندام از كی به وجود آمده‏
است و تا كی ادامه می‏يابد ؟ و آيا اساسا ( كی ) درباره مجموع اندام معنی‏
و مفهوم دارد يا نه ؟ آيا اين اندام يك وحدت واقعی دارد و كثرت اعضاء
كثرت ظاهری و غير حقيقی است يا وحدتش اعتباری است و از حد وابستگی‏
ماشينی يعنی وحدت صناعی تجاوز نمی‏كند ؟ آيا اين اندام يك مبدأ دارد كه‏
ساير اعضاء از آن به وجود آمده‏اند ؟ مثلا آيا اين اندام سر دارد و سر
اندام منشأ پيدايش ساير اعضاء است يا اندامی است بی سر ؟ آيا اگر سر
دارد ، سر اين اندام از يك مغز شاعر و مدرك برخوردار است و يا پوك و
خالی است ؟ آيا تمام اندام حتی ناخن و استخوان از نوعی حيات و زندگی‏
برخوردار است و يا شعور و ادراك در اين اندام محدود است به برخی‏
موجودات كه تصادفا مانند كرمی كه در يك لش مرده پيدا می‏شوند پيدا شده‏
است و آن كرمها همانها است كه به نام حيوان و از آن جمله انسان خوانده‏
می‏شوند ؟ . آيا اين اندام در مجموع خود هدفی را تعقيب می‏كند و بسوی كمال‏
و حقيقتی روان است يا موجودی است بی‏هدف و بی‏مقصد ؟ آيا پيدايش و زوال‏
اعضاء تصادفی است يا قانون عليت