تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
يك معنی ( كل ) استعمال شود و بعد ، اصطلاحات تغيير كند و عينا همان لفظ
بجای ( كل ) در مورد ( جزء ) آن ( كل ) استعمال شود . اگر كسی معنی لفظ
را از حقيقت معنی تفكيك نكند خواهد پنداشت كه آن ( كل ) واقعا ( تجزيه‏
) شده است ، و حال آن كه در آن كل تغييری رخ نداده است بلكه لفظ مستعمل‏
در كل جای خود را عوض كرده و در جزء آن كل استعمال شده است .
اتفاقا در مورد ( فلسفه ) چنين اشتباهی دامنگير عموم فلاسفه غرب و
مقلدان شرقی آنها شده است و شايد توفيق بيابيم و در درسهای بعد آنرا
توضيح دهيم .
كلمه فلسفه يك كلمه اصطلاحی است و معانی اصطلاحی متعدد و گوناگونی‏
يافته است . گروههای مختلف فلاسفه هر كدام تعريف خاصی از فلسفه كرده‏اند
ولی اين اختلاف تعريف و تعبير مربوط به يك حقيقت نيست . هر گروهی اين‏
لفظ را در معنی خاص بكار برده‏اند ، و همان معنی خاص منظور خويشتن را
تعريف كرده‏اند .
آنچه يك گروه آنرا فلسفه می‏نامد گروه ديگر آنرا فلسفه نمی‏نامد ، يا
اساسا ارزش آنرا منكر است و يا آنرا به نام ديگر می‏خواند و يا جزء علم‏
ديگر می‏داند ، و قهرا از نظر هر گروه ، گروه ديگر فيلسوف خوانده نمی‏شوند
. از اينرو ما در پاسخ ( فلسفه چيست ؟ ) سعی می‏كنيم كه با توجه به‏
اصطلاحات مختلف به پاسخ بپردازيم . اول به پاسخ اين پرسش از نظر فلاسفه‏
اسلامی می‏پردازيم . و قبل از هر چيز ريشه لغوی اين كلمه را مورد بحث قرار
می‏دهيم .