عرفا و همچنين متكلمين به هيچ وجه خود را تابع فلاسفه اعم از اشراقی و
مشائی نمیدانستند و در مقابل آنها ايستادگيها به خرج دادهاند و تصادمهايی
ميان آنها و فلاسفه رخ داده است و همين تصادمها در سرنوشت فلسفه اسلامی
تأثير بسزايی داشته است عرفان و كلام علاوه بر آن كه از طريق معارضه و
تصادم به فلاسفه اسلامی تحرك بخشيدهاند ، افقهای تازه نيز برای فلاسفه
گشودهاند . بسياری از مسائلی كه در فلسفه اسلامی مطرح است ، اولين بار
وسيله متكلمين و عرفا مطرح شده است ، هر چند اظهار نظر فلاسفه با اظهار
نظر عرفا و متكلمين متفاوت است .
عليهذا مجموع روشهای فكری اسلامی چهار روش است و متفكران اسلامی چهار
دسته بودهاند . بديهی است كه مقصود ما روشهای فكريی است كه به معنی عام
رنگ فلسفی دارد يعنی ، نوعی هستی شناسی و جهان شناسی است . ما در اين
درس كه درباره كليات فلسفه بحث میكنيم ، كاری به روشهای فكری فقهی يا
تفسيری يا حديثی يا ادبی يا سياسی يا اخلاقی نداريم كه آنها داستانی ديگر
دارند .
نكته ديگر اين است كه همه اين روشها تحت تأثير تعليمات اسلامی رنگی
مخصوص پيدا كردهاند و با مشابههای خود در خارج از حوزه اسلامی تفاوتهايی
داشته و دارند . و به عبارت ديگر : روح خاص فرهنگ اسلامی بر همه آنها
حاكم است .
آن چهار روش فكری عبارت است از :
1 - روش فلسفی استدلالی مشائی : اين روش پيروان زيادی دارد . اكثر
فلاسفه اسلامی پيرو اين روش بودهاند .
|