خود را از آنجا آغاز میكنند متفاوت است . متكلمين خصوصا معتزله مهمترين
اصل متعارفی كه به كار میبرند " حسن و قبح " است ، با اين تفاوت كه
معتزله حسن و قبح را عقلی میدانند و اشاعره ، شرعی . معتزله يك سلسله
اصول و قواعد بر اين اصل مترتب كردهاند از قبيل " قاعده لطف " و "
وجوب اصلح بر باری تعالی " و بسيار مطالب ديگر .
ولی فلاسفه اصل حسن و قبح را يك اصل اعتباری و بشری میدانند و اشاعره ،
شرعی . معتزله يك سلسله اصول و قواعد بر اين اصل مترتب كرده اند از
قبيل " قاعده لطف " و " وجوب اصلح بر باری تعالی " و بسيار مطالب
ديگر .
ولی فلاسفه اصل حسن و قبح را يك اصل اعتباری و بشری میدانند ، از قبيل
مقبولات و معقولات عملی كه در منطق مطرح است و فقط در " جدل " قابل
استفاده است نه در " برهان " . از اينرو فلاسفه كلام را " حكمت جدلی
" میخوانند نه " حكمت برهانی " .
يكی ديگر اين كه متكلم ، بر خلاف فيلسوف ، خود را " متعهد " میداند
، متعهد به دفاع از حريم اسلام . بحث فيلسوفانه يك بحث آزاد است يعنی
فيلسوف هدفش قبلا تعيين نشده كه از چه عقيدهای دفاع كند ولی هدف متكلم
قبلا تعيين شده است .
روش كلامی به نوبه خود به سه روش منشعب میشود :
الف - روش كلامی معتزلی .
ب - روش كلامی اشعری .
ج - روش كلامی شيعی .
شرح كامل هر يك از اين روشها در اين درس ميسر نيست و نيازمند بحث
جداگانهای است . معتزله زيادند ، ابوالهذيل علاف ، نظام ، جاحظ ،
ابوعبيده معمربن مثنی كه در قرنهای دوم و سوم هجری میزيستهاند و قاضی
|