اشاره میكنيم .
مغالطه به طور كلی بر دو قسم است : يا لفظی است و يا معنوی .
مغالطه لفظی آن است كه منشأ مغالطه ، لفظ باشد . مانند اين كه لفظ
مشتركی را كه دارای دو معنی مختلف است " حد وسط " قياس قرار دهند ،
در صغرای قياس يك معنی را در نظر بگيرند و در كبرای قياس معنی ديگر را
، و قهرا آنچه مكرر شده فقط لفظ است نه معنی ، و نتيجهای كه گرفته میشود
قهرا غلط است .
مثلا میدانيم كه لفظ " شير " در فارسی مشترك است ميان مايع سفيد و
آشاميدنی كه از پستان حيوانات دوشيده میشود ، و ميان حيوان درنده معروف
جنگلی . حال اگر كسی بگويد :
مايعی كه در پستان حيوانها وجود دارد شير است .
و شير درنده و خونخوار است .
پس مايعی كه در پستانها موجود است درنده و خونخوار است ، " مغالطه
" است . يا اين كه از باب مجاز و استعاره به يك انسان قوی گفته میشود
فلانی فيل است . حال اگر كسی قياسی به اين صورت تشكيل دهد :
زيد فيل است .
هر فيلی عاج دارد .
پس زيد عاج دارد .
اين هم مغالطه است .
مغالطه معنوی آن است كه به لفظ مربوط نيست ، بلكه به
|