عقلی ندارد . اين روش پای استدلاليان را چوبين میداند . به حسب اين روش
، هدف تنها كشف حقيقت نيست ، بلكه رسيدن به حقيقت است .
روش عرفانی پيروان زيادی دارد و عرفای نامداری در جهان اسلام ظهور
كردهاند . از آن جمله بايزيد بسطامی ، حلاج ، شبلی ، جنيد بغددای ذوالنون
مصری ، ابو سعيد ابوالخير ، خواجه عبدالله انصاری ، ابوطالب مكی ، ابو
نصر سراج ، ابوالقاسم قشيری ، محيی الدين عربی اندلسی ، ابن فارض مصری ،
مولوی رومی را بايد نام برد . مظهر و نماينده كامل عرفان اسلامی كه عرفان
را به صورت يك علم مضبوط درآورد و پس از او هر كس آمده تحت تأثير
شديد او بوده است ، محيی الدين عربی است .
روش سلوكی عرفان با روش فلسفی اشراقی يك وجه اشتراك دارد و دو وجه
اختلاف . وجه اشتراك آن دو ، تكيه بر اصلاح و تهذيب و تصفيه نفس است .
اما دو وجه اختلاف ، يكی اين است كه عارف استدلال را به كلی طرد میكند
ولی فيلسوف اشراقی آنرا حفظ مینمايد و فكر و تصفيه را به كمك يكديگر
میگيرد . ديگر اين كه هدف فيلسوف اشراقی مانند هر فيلسوف ديگر كشف
حقيقت است اما هدف عارف وصول به حقيقت است .
4 - روش استدلالی كلامی : متكلمين مانند فلاسفه مشاء تكيهشان بر استدلالات
عقلی است ولی با دو تفاوت :
يكی اين كه اصول و مبادی عقل كه متكلمين بحثهای خود را از آنجا آغاز
میكنند با اصول و مبادی عقلی كه فلاسفه بحث
|