پاورقی : ( 1 ) حكماء اين مطلب را با اين تعبير بيان میكنند : ( مناط احتياج شیء به علت ، امكان است نه حدوث ) برای تفصيل اين مطلب رجوع شود به كتاب ( علل گرايش به ماديگری ) از ( استاد شهيد ) مرتضی مطهری . ( 2 ) سوره نور ، آيه . 35
چيزی وجود ازلی و دائم و مستمر داشته باشد حتما بینياز از علت است ، و
حال آن كه مطلب اينچنين نيست . نيازمندی و بینيازی يك شیء نسبت به
علت ، به ذات شیء مربوط است كه واجب الوجود باشد يا ممكن الوجود ( 1
) ، و ربطی به حدوث و قدم او ندارد . مثلا شعاع خورشيد از خورشيد است .
اين شعاع نمیتواند مستقل از خورشيد وجود داشته باشد . وجودش وابسته به
وجود خورشيد و فائض از او و ناشی از او است ، خواه آن كه فرض كنيم
زمانی بوده كه اين شعاع نبوده است و خواه آن كه فرض كنيم كه هميشه
خورشيد بوده و هميشه هم تشعشع داشته است . اگر فرض كنيم كه شعاع خورشيد
ازلا و ابدا با خورشيد بوده است لازم نمیآيد كه شعاع بینياز از خورشيد
باشد .
فلاسفه مدعی هستند كه نسبت جهان به خداوند نسبت شعاع به خورشيد است ،
با اين تفاوت كه خورشيد به خود و كار خود آگاه نيست و كار خود را از
روی اراده انجام نمیدهد ولی خداوند به ذات خود و به كار خود آگاه است .
در متون اصلی اسلامی گاهی به چنين تعبيراتی بر میخوريم كه جهان نسبت به
خداوند به شعاع خورشيد تشبيه شده است . آيه كريمه قرآن میفرمايد :
« الله نورالسموات والارض . »( 2 ) مفسران در تفسير آن گفتهاند :
پاورقی : ( 1 ) حكماء اين مطلب را با اين تعبير بيان میكنند : ( مناط احتياج شیء به علت ، امكان است نه حدوث ) برای تفصيل اين مطلب رجوع شود به كتاب ( علل گرايش به ماديگری ) از ( استاد شهيد ) مرتضی مطهری . ( 2 ) سوره نور ، آيه . 35 |