موفقيتهای پی در پی و حيرت انگيز حاصل گرديد .
كسانی كه اين ايراد را ذكر كردهاند و در واقع اين مغالطه را آوردهاند
چند اشتباه كردهاند . گمان كرده و يا چنين وانمود كردهاند كه معنی اين كه
منطق ابزار علوم است اين است كه " ابزار تحصيل علوم " است يعنی كار
علم منطق اين است كه برای ما اطلاعات و علومی فراهم میكند ، و به عبارت
ديگر گمان كردهاند كه منطق برای فكر بشر نظير تيشه است برای هيزم شكن كه
مواد را جمع و تحصيل میكند ، و حال آن كه منطق صرفا " آلت سنجش "
است ، يعنی درست و نادرست را باز مینمايد ، آن هم آلت سنجش صورت و
شكل فكر نه ماده و مصالح فكر . لهذا آنرا به شاقول و طراز بنا تشبيه
كردهاند . بنا وقتی كه ديواری را بالا میبرد ، عمودی بودن آن را با شاقول
، و افقی بودن آن را با طراز تشخيص میدهد . شاقول و طراز نه ابزار تحصيل
آجر و خاك و آهك و سيمان و غيره میباشند و نه وسيله سنجش درستی و
نادرستی اين مصالح كه فی المثل سالماند يا ناسالم و معيوب .
وسيله تحصيل مواد فكری همانهاست كه قبلا گفتيم يعنی قياس ، استقراء ،
تمثيل ، و چنانكه قبلا اشاره كرديم اينها هيچكدام جزء منطق نيستند . منطق
قواعد اينها را بيان میكند و ارزششان را تأييد مینمايد .
اينجا ممكن است گفته شود كسانی كه منكر منطق ارسطويی به عنوان ابزار
تحصيل علم شدهاند مقصودشان انكار ارزش قياس است و همچنانكه قبلا گفته
شد اگر مسائل منطق ، قواعد مربوط به قياس است پس هر چند خود منطق
ارسطويی ابزار
|