تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
فلاسفه ، حدوث را به " مسبوق بودن هستی شی‏ء به نيستی خودش " و قدم‏
را به " مسبوق نبودن هستی شی‏ء به نيستی خودش " تعريف می‏كنند . پس‏
حادث عبارت است از چيزی كه نيستيش بر هستيش تقدم داشته باشد و قديم‏
عبارت است از موجودی كه نيستی مقدم بر هستی برای او فرض نمی‏شود .
بحث حادث و قديم اين است كه آيا همه چيز در عالم حادث است و هيچ‏
چيز قديم نيست ؟ يعنی هر چه را در نظر بگيريم قبلا نبوده و بعد هست شده‏
است ؟ يا همه چيز قديم است و هيچ چيز حادث نيست ، يعنی همه چيز هميشه‏
بوده است ؟ يا برخی چيزها حادث‏اند و برخی چيزها قديم ، يعنی مثلا شكلها
، صورتها ، ظاهرها حادث‏اند ، اما ماده‏ها ، موضوعها ، ناپيداها قديم‏اند ؟
و يا اين كه افراد و اجزاء حادث‏اند ، اما انواع و كل‏ها قديم‏اند . يا اين‏
كه امور طبيعی و مادی حادث‏اند ولی امور مجرد و مافوق مادی قديم‏اند ؟ و
يا اين كه فقط خدا يعنی خالق كل و علة العلل قديم است و هر چه غير او
است حادث است ؟ بالاخره جهان حادث است يا قديم ؟
متكلمين اسلامی معتقدند كه فقط خداوند قديم است و هر چه غير از خدا
است كه به عنوان " جهان " يا " ماسوی " ناميده می‏شود ، اعم از ماده‏
و صورت ، و اعم از افراد و انواع ، و اعم از اجزاء و كل‏ها ، و اعم از
مجرد و مادی همه حادث‏اند . ولی فلاسفه اسلامی معتقدند كه حدوث از مختصات‏
عالم طبيعت است ، عوالم مافوق طبيعت ، مجرد و قديم‏اند . در عالم‏
طبيعت نيز اصول و كليات قديم‏اند ، فروع و جزئيات حادث‏اند . عليهذا
جهان از نظر فروع و جزئيات حادث است اما از نظر اصول و كليات ، قديم‏
است .