حد و رسم
در مقام تعريف يك شیء اگر بتوانيم به كنه ذات او پی ببريم يعنی اجزاء ماهيت آن را كه عبارت است از اجناس و فصول آن ، تشخيص بدهيم و بيان كنيم ، به كاملترين تعريفات دست يافتهايم و چنين تعريفی را " حد تام " میگويند . اما اگر به بعضی از اجزاء ماهيت شیء مورد نظر دست يابيم نه به همه آنها ، چنين تعريفی را " حد ناقص " میخوانند . اگر به اجزاء ذات و ماهيت شیء دست نيابيم ، بلكه صرفا به احكام و عوارض آن دست بيابيم و يا اصلا هدف ما صرفا اين است كه مرز يك مفهوم را مشخص سازيم كه شامل چه چيزهايی هست و شامل چه چيزهايی نيست ، در اين صورت اگر دسترسی ما به احكام و عوارض در حدی باشد كه آن شیء را كاملا متمايز سازد و از غير خودش مشخص كند ، چنين تعريفی را " رسم تام " مینامند . اما اگر كاملا مشخص نسازد آن را " رسم ناقص " میخوانند . مثلا در تعريف انسان اگر بگوييم : " جوهری است جسمانی ( يعنی دارای ابعاد ) نمو كننده ، حيوان ، ناطق " حد تام آن را بيان كردهايم ، اما اگر بگوييم : " جوهری است جسمانی ، نمو