تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
بحث در حدوث و قدم جهان ، تشاجر سختی ميان فلاسفه و متكلمين برانگيخته‏
است . غزالی كه در بيشتر مباحث مذاق عرفان و تصوف دارد و در كمترين‏
آنها مذاق كلامی دارد ، بوعلی سينا را به سبب چند مسأله كه يكی از آنها
قدم عالم است تكفير می‏كند . غزالی كتاب معروفی دارد به نام " تهافت‏
الفلاسفه " . در اين كتاب بيست مسأله را بر فلاسفه مورد ايراد قرار داده‏
است و به عقيده خود تناقض گوئيهای فلاسفه را آشكار كرده است . ابن رشد
اندلسی به غزالی پاسخ گفته است و نام كتاب خويش را " تهافت التهافت‏
" گذاشته است .
متكلمين می‏گويند اگر چيزی حادث نباشد و قديم باشد ، يعنی هميشه بوده و
هيچگاه نبوده كه نبوده است ، آن چيز به هيچ وجه نيازمند به خالق و علت‏
نيست . پس اگر فرض كنيم كه غير از ذات حق اشياء ديگر هم وجود دارند
كه قديم‏اند ، طبعا آنها بی‏نياز از خالق می‏باشند . پس در حقيقت آنها هم‏
مانند خداوند واجب الوجود بالذات‏اند ، ولی براهينی كه حكم می‏كند كه‏
واجب الوجود بالذات واحد است اجازه نمی‏دهد كه ما به بيش از يك واجب‏
الوجود قائل شويم . پس بيش از يك قديم وجود ندارد و هر چه غير از او
است حادث است . پس جهان ، اعم از مجرد و مادی ، و اعم از اصول و فروع‏
، و اعم از انواع و افراد ، و اعم از كل و اجزاء ، و اعم از ماده و صورت‏
، و اعم از پيدا و ناپيدا حادث است .
فلاسفه به متكلمين پاسخ محكم داده‏اند ، گفته‏اند كه همه اشتباه شما در
يك مطلب است و آن اين است كه پنداشته‏ايد اگر