گاهی نيازمند به دليل است و گاهی بینياز از دليل است ، يعنی گاهی تصور
دو طرف نسبت كافی است كه ذهن جزم و يقين به وجود يا عدم نسبت كند و
گاهی كافی نيست ، بايد دليلی در كار باشد تا ذهن ميان دو طرف نسبت حكم
كند .
مثلا : اين كه " پنج از چهار بزرگتر است " نيازی به فكر و استدلال
ندارد ، و اما اين كه 225 = 15 x 15 نيازمند به فكر و استدلال است .
همچنين اين كه " جمع ميان نقيضين ممتنع است " از تصديقات بديهی است
، و اما اين كه " ابعاد جهان آيا متناهی يا نامتناهی است ؟ " نظری
است .
|