تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
بعدها در ميان برخی از متفلسفان جديد اين اشتباه لفظی و ترجمه‏ای منجر
به يك اشتباه معنوی شد . گروه زيادی از اروپائيان كلمه ( مابعد الطبيعه‏
) را مساوی با ماوراء الطبيعه پنداشتند و گمان كردند كه موضوع اين علم‏
اموری است كه خارج از طبيعت‏اند و حال آن كه چنانكه دانستيم موضوع اين‏
علم شامل طبيعت و ماوراء طبيعت و بالاخره هر چه موجود است می‏شود . به‏
هر حال اين دسته به غلط اين علم را چنين تعريف كردند :
متافيزيك علمی است كه فقط درباره خدا وامور مجرد از ماده بحث می‏كند.

فلسفه در عصر جديد

چنانكه می‏دانيم نقطه عطف در عصر جديد نسبت به عصر قديم كه از قرن‏
شانزدهم آغاز می‏شود و به وسيله گروهی كه در رأس آنها دكارت فرانسوی و
بيكن انگليسی بودند صورت گرفت اين بود كه روش قياسی و عقلی در علوم‏
جای خود را به روش تجربی و حسی داد . علوم طبيعی يكسره از قلمرو و روش‏
قياسی خارج شد و وارد حوزه روش تجربی شد . رياضيات حالت نيمه قياسی و
نيمه تجربی به خود گرفت .
پس از اين جريان اين فكر برای بعضی پيدا شد كه روش قياسی به هيچ وجه‏
قابل اعتماد نيست . پس اگر علمی در دسترس تجربه و آزمايش عملی نباشد
و بخواهد صرفا از قياس استفاده كند ، آن علم اساسی ندارد ، و چون علم‏
مابعد الطبيعه چنين است يعنی ،