پاورقی : > اكنون میگوييم اگر دو كلی متساوی باشند داخل در باب قياساند و اگر عام و خاص من وجه باشند داخل در تمثيلاند .
گفته شد چند چيز معلوم شد :
1 - اكتساب معلومات يا از طريق مشاهده مستقيم است كه ذهن عملی انجام
نمیدهد ، صرفا فراوردههای حواس را تحويل میگيرد و يا از طريق تفكر بر
روی مكتسبات قبلی است كه ذهن به نوعی عمل و فعاليت میكند . منطق به
قسم اول كاری ندارد . كار منطق اين است كه قوانين درست عمل كردن ذهن را
در حين تفكر به دست دهد .
2 - ذهن تنها در صورتی قادر به تفكر است ( اعم از تفكر صحيح يا تفكر
غلط ) كه چند معلوم در اختيار داشته باشد . يعنی ذهن با داشتن يك معلوم
قادر به عمل تفكر ( ولو تفكر غلط ) نيست . ذهن حتی در مورد " تمثيل "
نيز بيش از يك معلوم را دخالت میدهد .
3 - معلومات قبلی آنگاه زمينه را برای تفكر و سير ذهن ( ولو تفكر غلط
) فراهم میكند كه با يكديگر بيگانه محض نبوده باشند . اگر هزارها
معلومات در ذهن ما اندوخته شود كه ميان آنها " جامع " يا " حد مشترك
" در كار نباشد محال است كه از آنها انديشه جديدی زاده شود .
اكنون میگوييم لزوم تعدد معلومات و همچنين لزوم وجود جامع و حد مشترك
ميان معلومات ، زمينه را برای عمل تفكر فراهم میكند ، و اگر هر يك از
اين دو شرط نباشد ذهن قادر به حركت و انتقال نيست ولو به صورت غلط .
پاورقی : > اكنون میگوييم اگر دو كلی متساوی باشند داخل در باب قياساند و اگر عام و خاص من وجه باشند داخل در تمثيلاند . |