طبيعت مساوی است با حركت ، و حركت مساوی است با حدوث و فناء مستمر
و دائم و لا ينقطع .
بنابر اصل حركت جوهريه ، چهره جهان ارسطوئی به كلی دگرگون میشود .
بنابراين اصل ، طبيعت و ماده مساوی است با حركت ، و زمان عبارت است
از اندازه و كشش اين حركت جوهری ، و ثبات مساوی است با ماوراء
الطبيعی بودن . آنچه هست يا تغيير مطلق است ( طبيعت ) و يا ثبات مطلق
است ( ماوراء طبيعت ) . ثبات طبيعت ، ثبات نظم است نه ثبات وجود و
هستی . يعنی بر جهان ، نظام مسلم ولا يتغيری حاكم است ولی محتوای نظام كه
در داخل نظام قرار گرفته است متغير است بلكه عين تغيير است . اين جهان
، هم هستيش ناشی از ماوراء است و هم نظامش ، و اگر حكومت جهان ديگر
نمیبود اين جهان كه يكپارچه لغزندگی و دگرگونی است رابطه گذشته و
آيندهاش قطع بود .
گشت مبدل آب اين جو چند بار
|
عكس ماه و عكس اختر بر قرار
|
در درس ششم اشاره كرديم كه تقسيمات اوليه هستی ، يعنی تقسيماتی كه
مستقيما تقسيم موجود بما هو موجود است ، در حوزه فلسفه اولی است .
اكنون میگوييم كه بحث ثابت و متغير تا قبل از صدرالمتألهين در حوزه
طبيعيات شمرده میشد ، زيرا هر حكم و هر تقسيمی كه مربوط به جسم بما هو
جسم باشد مربوط به طبيعيات است . چنين گفته میشد كه اين جسم است كه يا
ثابت است و