وجود و ماهيت :
در باب وجود و ماهيت ، مهمترين بحث اين است كه آيا وجود اصيل است يا ماهيت ؟ مقصود اين است كه ما در اشياء همواره دو معنی تشخيص میدهيم و هر دو معنی را درباره آنها صادق میدانيم . آن دو چيز يكی هستی است و ديگری چيستی . مثلا ( میدانيم كه انسان هست ، درخت هست ، عدد هست ، مقدار هست . . . اما عدد يك چيستی و يك ماهيت ( 1 ) دارد و انسان ماهيت و چيستی ديگری . اگر بگوييم عدد چيست يك پاسخ دارد . و اگر بگوييم انسان چيست پاسخ ديگری دارد . خيلی چيزها هستی روشنی دارند ، يعنی میدانيم كه هستند اما نمیدانيم كه چيستند . مثلا میدانيم كه حيات هست ، برق هست اما نمیدانيم كه حيات چيست ، برق چيست . بسيار چيزها را میدانيم كه چيستند . مثلا " دايره " تعريف روشنی پيش ما دارد و میدانيم دايره چيست ؟ اما نمیدانيم در طبيعت عينی دايره واقعی وجود دارد يا ندارد . پس معلوم میشودپاورقی : ( 1 ) ماهيت ، يك كلمه عربی است ، مخفف " ماهويت " است . كلمه " ما هو " كه به معنی ( چيست او ) است با ياء مصدريه و تاء مصدريه " ماهويت " شده و با تخفيف ( ماهيت ) شده است . پس ماهيت يعنی " چيست اوئی " يا " چيستی " .