و آنچه در علوم به كار میرود همين محصورات چهارگانه است نه شخصيه و نه
طبيعيه و نه مهمله . از اينرو منطق بيشتر به محصورات چهارگانه میپردازد.
در قضايای محصوره ، آن چيزی كه دلالت میكند بر اين كه همه افراد يا
بعضی افراد ، مورد نظر است " سور " قضيه ناميده میشود . مثلا آنجا كه
میگوييم : " هر انسانی حيوان است " كلمه " هر " سور قضيه است و
آنجا كه میگوييم : " برخی حيوانها انسانند " كلمه " برخی " سور قضيه
است ، و اين كه میگوييم : " هيچ گياهی در شوره زار نمیرويد " كلمه "
هيچ " سور است ، و اين كه میگوييم : " بعضی درختان در گرمسير رشد
نمیكنند " كلمه " بعضی . . . نه " سور است . در عربی كلمات " كل "
، " لا شیء " ، " بعض " ، " ليس بعض " سور به شمار میروند .
قضايا يك سلسله تقسيمات ديگر نيز دارند مانند تقسيم قضيه به : محصله
و معدوله ، و يا تقسيم قضيه به خارجيه و ذهنيه و حقيقيه . توضيح آنها را
از كتب منطق بايد جستجو كرد . ما كه اكنون كلياتی از منطق را مورد بحث
قرار میدهيم نمیتوانيم وارد بحث آنها شويم . همچنانكه تقسيم ديگری نيز
قضيه دارد به : مطلقه و موجهه ، و قضايای موجهه نيز به نوبه خود تقسيم
میشوند به : ضروريه و دائمه و ممكنه و غيره كه بحث در آنها از عهده درس
ما خارج است . همين قدر توضيح میدهيم كه رابطه و نسبت ميان دو چيز در
آنجا كه مثلا میگوييم : " هر الف ب است " گاهی به نحوی است كه بايد
باشد و محال است كه نباشد ، در اينجا میگوييم :
|