تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
است .
عين اين شرائط در متضادتين و داخلتين تحت التضاد و متداخلتين نيز هست‏
. يعنی دو قضيه آنگاه متضادند و يا داخل تحت التضادند و يا متداخل‏اند كه‏
وحدتهای مزبور را داشته باشند .

اصل تناقض

از نظر قدما ، اصل تناقض " ام القضايا " است يعنی نه تنها مسائل‏
منطقی ، بلكه قضايای تمام علوم ، و تمام قضايايی كه انسان آنها را
استعمال می‏كند ولو در عرفيات مبتنی بر اين اصل است . اين اصل زيربنای‏
همه انديشه‏های انسان است ، اگر خراب شود ، همه انديشه‏ها ويران می‏گردد .
و اگر اصل " و امتناع اجتماع نقيضين و امتناع ارتفاع نقيضين " صحيح‏
نباشد ، منطق ارسطويی به كلی بی‏اعتبار است .
اكنون ببينيم نظر قدما چيست ؟ آيا می‏شود در اين اصل ترديد كرد يا نه ؟
مقدمه بايد بگوييم كه آنچه منطق اصطلاحا آن را نقيض می‏خواند كه می‏گويد :
نقيض موجبه كليه ، سالبه جزئيه است و نقيض سالبه كليه ، موجبه جزئيه‏
است ، به اين معنی است كه اينها " قائم مقام " نقيض می‏باشند و در
حكم نقيض می‏باشند . نقيض واقعی هر چيز ، رفع آن چيز است ، يعنی دو
چيزی كه مفاد يكی عينا رفع ديگری باشد نقيض يكديگرند . عليهذا نقيض "
كل انسان حيوان " كه موجبه كليه است ، " ليس كل انسان حيوانا " است‏
، و اگر می‏گوييم : " بعض الانسان ليس بحيوان " نقيض او است ، مقصود
اين است كه در حكم نقيض است .