گفتيم پيدا است ضامن درستی فكر از نظر دوم است . اما از نظر اول هيچ
قاعده و اصلی نيست كه صحت فكر را تضمين كند . تنها ضامن ، مراقبت و
دقت شخص فكر كننده است . مثلا ممكن است از يك سلسله قضايای حسی يا
تجربی قياساتی تشكيل شود ، اما آن تجربهها به عللی ناقص و غير يقينی
باشد و خلاف آنها ثابت بشود . اين جهت بر عهده منطق ارسطويی كه آن را
به همين لحاظ منطق صورت مینامند نيست . آنچه بر عهده اين منطق است اين
است كه اين قضايا را به صورت صحيحی ترتيب دهد كه از نظر سوء ترتيب ،
منشأ غلط و اشتباه نگردد .
ثانيا مجهز بودن به منطق كافی نيست كه شخص ، حتی از لحاظ صورت قياس
نيز اشتباه نكند . آنچه ضامن حفظ از اشتباه است به كار بستن دقيق آن
است ، همچنانكه مجهز بودن به علم پزشكی برای حفظ الصحة يا معالجه كافی
نيست ، به كار بردن آن لازم است . اشتباهات منطقی علمای مجهز به منطق
به علت نوعی شتابزدگی و تسامح در به كار بستن اصول منطقی است .
2 - میگويند منطق ابزار علوم است ، اما منطق ارسطويی به هيچ وجه ابزار
خوبی نيست ، يعنی مجهز بودن به اين منطق به هيچ وجه بر معلومات انسان
نمیافزايد . هرگز منطق ارسطويی نمیتواند مجهولات طبيعت را بر ما معلوم
سازد . ما اگر بخواهيم ابزاری داشته باشيم كه واقعا ابزار باشد و ما را
به كشفيات جديد نائل سازد ، آن ابزار " تجربه " و " استقراء و مطالعه
مستقيم طبيعت است نه منطق و قياس . در دوره جديد كه منطق ارسطو به
عنوان يك ابزار طرد شد و به جای آن از ابزار استقراء و تجربه استفاده شد
|