تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
اشراق بود كه اين كلمه را بر سر زبانها انداخت و هم او بود كه در مقدمه‏
كتاب حكمة الاشراق ، گروهی از حكمای قديم ، از جمله فيثاغورس و افلاطون‏
را طرفدار حكمت ذوقی و اشراقی خواند . و از افلاطون به عنوان ( رئيس‏
اشراقيون ) ياد كرد .
به عقيده ما شيخ اشراق تحت تاثير عرفا و متصوفه اسلامی روش اشراقی را
انتخاب كرد . آميختن اشراق و استدلال با يكديگر ابتكار خود اوست . ولی‏
او شايد برای اين كه نظريه‏اش بهتر مقبوليت بيابد گروهی از قدمای فلاسفه‏
را دارای همين مشرب معرفی كرد . شيخ اشراق هيچگونه سندی در اين موضوع به‏
دست

پاورقی :
> بررسيها ( نشريه گروه تحقيقاتی دانشكده الهيات و معارف اسلامی تهران‏
شماره 3 و 4 صفحه 213 ) پس از ذكر كتاب مجهولی منسوب به همين ابن‏
الوحشيه می‏گويد :
" و كتاب ديگر همان ابن وحشيه نبطی موسوم به ( الفلاحه النبطيه ) كه‏
باز آنرا به يك حكيم بابلی به اسم قوثامی نسبت داده كه او از كتب‏
قديمتر بابلی از تأليفات ضغريث و ينبوشاد نقل كرده باعث تطويل می‏شود .
حتی ابن خلدون با آن قريحه تحقيق ، اين كتاب دوم را از علمای نبطی‏
دانسته كه از يونانی به عربی ترجمه شده است . ولی عاقبت در نتيجه‏
تحقيقات گوتشميد و نولد كه آلمانی و مخصوصا نالينوی ايطاليائی معلوم شده‏
كه كتاب مزبور مجعول و پر از هذيان است و حتی نالينو را عقيده بر آن‏
است كه ابن وحشيه وجود نداشته و همان ابوطالب زيات همه اين موهومات‏
را به قالب ريخته و به يك شخص موهوم نسبت داده است و محققين برآنند
كه اين نوع كتب از تأليفات شعوبيه است كه می‏خواسته‏اند ثابت كنند كه‏
علوم نزد ملل غير عرب بوده و عرب را بهره‏ای از علوم نبوده است .
بعيد نيست كه منشأ اشتباه شيخ اشراق هم كتاب ( الفلاحة النبطيه ) و يا
كتابی مانند آن از تأليفات شعوبيه بوده است . فعلا كتاب ( الفلاحة
النبطيه ) در اختيار ما نيست تا مطالب آن را با آنچه از شيخ اشراق در
اين زمينه رسيده است مقايسه كنيم " .