تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
پيروانش را ( مشائين ) خواندند اين بود كه ارسطو عادت داشت كه در حال‏
قدم زدن و راه رفتن افاده و افاضه كند . پس اگر بخواهيم كلمه‏ای را به‏
كار بريم كه مفيد مفهوم روش فلسفی مشائين باشد بايد كلمه ( استدلالی ) را
به كار بريم و بگوييم فلاسفه دو دسته‏اند : اشراقيون و استدلاليون .
اين جا لازم است تحقيق شود كه آيا واقعا افلاطون و ارسطو دارای دو متد
مختلف بوده‏اند و چنين اختلاف نظری ميان استاد ( افلاطون ) و شاگرد (
ارسطو ) بوده است ؟ و آيا طريقه‏ای كه شيخ شهاب الدين سهروردی كه از اين‏
پس ما او را با نام كوتاهش به نام شيخ اشراق خواهيم خواند در دوره‏
اسلامی آنرا بيان كرده است طريقه افلاطون است و افلاطون طرفدار و پيرو
سلوك معنوی و مجاهدت و رياضت نفس و مكاشفه ومشاهده قلبی و به تعبير
شيخ اشراق طرفدار ( حكمت ذوقی ) بوده است ؟ آيا مسائلی كه از زمان شيخ‏
اشراق به بعد به عنوان مسائل مورد اختلاف اشراقيين و مشائين شناخته می‏شود
، مانند اصالت ماهيت و اصالت وجود ، وحدت و كثرت وجود ، مسأله جعل ،
مسأله تركب و عدم تركب جسم از هيولی و صورت ، مسأله مثل و ارباب‏
انواع ، قاعده امكان اشرف ، و دهها مسئله ديگر از اين قبيل ، همان مسائل‏
مورد اختلاف افلاطون و ارسطو است كه تا اين زمان ادامه يافته است و يا
اين مسائل و لااقل بعضی از اين مسائل بعدها اختراع و ابتكار شده و روح‏
افلاطون و ارسطو از اينها بی‏خبر بوده است ؟
آنچه اجمالا در اين درسها می‏توانيم بگوييم اين است كه مسلما ميان‏
افلاطون ارسطو اختلاف نظرهائی وجود داشته ، يعنی