لطفاً کليه فايل هاي قابل دانلود در اين سايت، مخصوصاً فايل هاي پيوست شده را با نرم افزارهاي مخصوص مديريت دانلود، دريافت نماييد مانند نرم افزار دانلود منيجر که در این لينک قابل دريافت و نصب است
http://mcaf.ee/6wz9g
در صورت عدم استفاده از نرم افزارهاي مخصوص دانلود و استفاده از دانلود منيجر داخلي مرورگرها احتمال دانلود ناقص فايل ها وجود دارد
-
خادم سايت حوزه
درس ۲ موضوع: جایگاه علم اصول ۲
موضوع: جایگاه علماصول ۲
[درس ۲، خارج اصول 84-83]
1383/06/30
۲. تقسیمبندیدوّم علوم :
تقسیمبندی علوم بهلحاظ منبع معرفتی مقدّمات یا به تعبیری دیگر به لحاظ منبع مادهی استدلال.
طبیعتاً در این نوع تقسیمبندی نیز علوم بلاواسطه جائی ندارند و این تقسیمبندی مخصوص علوم معالواسطه است.
علوم بهطور کلی، به لحاظ نوع منبع معرفتی مقدّماتی که در استدلال برای اثبات نتیجه و کشف مجهول بهکار برده میشود، به پنج دستهی اصلی قابل تقسیماند:
۲) علومحسّیعقلی: یعنی علومی که مقدّمات آنها از حسّ و عقل گرفته شده است؛ نظیر: علوم طبیعی.
۳) علومعقلیمحض: یعنی علومی که منبع مقدّمات آنها منحصراً عقل است؛ ریاضیات و فلسفهیاُولی از این قبیلاند.
۳) علومنقلیمحض: یعنی علومی که منبع مقدّمات آنها محضاً از نقل - نظیر وحی یا منبع نقلی دیگر - برخاسته است و به این دلیل به آنها نقلی گفته میشود که مستند به نقل پیامبر از خدایمتعال است یا نقل اهلخبره یا دیگران؛ علومی نظیر: ادبیاّت، حدیث، تاریخ، آثار و علمانساب از این دستهاند.
۴) علومنقلیعقلی: یعنی علومی که در مقدّمات آنها از دو نوع معلومات استفاده شده است، معلومات برخاسته از عقل و معلومات برخاسته از نقل؛ اغلب علومشرعی نظیر: فقه، اصولفقه و نیز کلام و تفسیر از این دستهاند.
۵) علومحسّیعقلینقلی: یعنی علومی که در مقدّمات آنها از حس و عقل و نقل هر سه، بهره جسته میشود؛ علمرجال را میتوان از این دسته برشمرد؛ علومانسانی از منظر دینی را نیز میتوان از این دسته دانست.
همانگونه که اشاره کردیم، علماصول، از علومعقلینقلی است؛ زیرا در مقدّمات آن از هر دو نوع قضایای عقلی و نقلی، استفاده میشود.
توضیحاینکه: مجهولی که مسائلعلماصول در صدد اثبات آن هستند، دلیل بر حکمفقهی یا دلالت آن است و منبعاثبات در بسیاری از حجج و ادلّه و اصولی که در علماصول مورد بحث قرار میگیرند، شارع است؛ زیرا این دسته از حجج و امارات، یا ظنی هستند یا احتمالی و لذا در اثباتحجّیت نیاز به جعلشارع دارند؛ لکن دستهای دیگر از حججاصولی، نظیر: قطع تفصیلی یا اجمالی و برخی از اصولعملیه، در حجّیت نیاز به جعلشارع ندارند؛ زیرا منبع اثباتحجّیت آنها، عقلمحض است.
بنابراین، منبع اصلی مقدّمات اثبات در علماصول، عقل است یا نقل و بههمین جهت میتوان گفت: علماصول، علمی، عقلی- نقلی است؛ زیرا مراد از علومعقلی- نقلی، علومی است که مقدّمات اثبات آنها از هردو نوع قضایای عقلی و نقلی تشکیل شده باشد.
از آنچه گفتیم روشن شد: تقسیم علوم، به حسی و عقلی و نقلی، بهلحاظ روش نیست، بلکه به لحاظ منبع مقدّمات آنهاست. بنابراین تقسیم روش علم، به روش حسی، عقلی، نقلی، تقسیم صحیحی نیست.
۳. تقسیمبندیسوّم علوم :
تقسیمبندی علوم بهلحاظ معیار ارزشیابی:
واژهی «علم»: به آن دسته از تصدیقاتی گفته میشود که بتوان به صحّت و کذب آنها پی برد؛ یعنی بتوان با معیار قابل قبولی، از صحّت و سقم آنها، اطمینان حاصل نمود.
برخی جریانهای فلسفی غرب، بهدلیل اینکه معیار ارزشیابی را به ابزارهای محسوس سنج منحصر کردهاند، بسیاری از قضایای مربوط به الهیات و متافیزیک را به این دلیل که با آن معیارها قابل ارزشیابی نیستند، از حیطهی علم و قضایای علمی خارج کردهاند، بلکه برخی این قضایا را بههمین دلیل، بدون معنی دانستهاند.
معلومات مسلّمالصحّه، معیارهای اصلی ارزشیابی سایر معلوماتاند؛ مسلّمالصّحه بودن را اگر در دایرهی علم مطلق در نظر بگیریم، به بدیهیات عقلی یا استقرائی میرسیم و در دائرهی بعد معلوماتیاند که با روش قطعی از آن معلومات استنتاج شده باشند.
در علومنقلی که به وحی منتهی میشوند - پس از آنکه خود وحی با دلیل و برهان عقلی و استقرائی به اثبات رسید: و معنی اثبات آن، اثبات صدق نبی است که هم با عقل قابل اثبات است و هم با استقراء - خود وحی نیز تبدیل به معیار دیگری برای ارزشیابی علوم، خواهد شد. در اصول، راه دستیابی به وحی، مورد بحث قرار میگیرد. در آنجا که وحی مسلّم وجود دارد، بحثی نیست، لکن در آنجا که وحی مسلّم وجود ندارد، این علماصول است که از شیوههایی بحث میکند که دستیابی به وحی را ممکن سازد.
بنابراین، معیار ارزشیابی قضایای اصولی چهار چیز خواهد بود :
۱) معلومات ثابتة الصدق بالبداهة.
۲) معلومات مسلّمالصحّه، بهدست آمده از طریق استقراء.
۳) معلومات مسلّمالصحّه، بهدست آمده از طریق برهان عقلی.
۴) معلومات مسلّمالصحّه، بهدست آمده از طریق وحی مسلّم و قطعی.
بنابراین، علوم را به لحاظ معیارهای ارزشیابی، میتوان به ترتیبذیل، دستهبندی کلّی نمود:
۱) علومعقلیمحض: یعنی علومی که قضایای آنها را تنها با معیارهای عقلی میتوان سنجید؛ نظیر: ریاضیات و منطق و فلسفهی امور عامّه و بسیاری از قضایای علمکلام.
۲) علوماستقرائیعقلی: یعنی علومی که میتوان از هر دو معیار قضایای مسلّم عقلی یا مسلّمات استقرائی، در آن استفاده کرد، نظیر: علومطبیعی و علومانسانی از منظر غیر دینی.
۳) علومنقلی محض: یعنی علومی که تنها با معیار نقل، میتوان آنها را سنجید، علوم ادبی از این قبیلاند.
۴) علوم عقلیاستقرائینقلی: نظیر علماصول که هر سه نوع معیار در آن کاربرد دارد و قضایای آن را بحسب نوع مقدّماتی که در اثبات آنها بهکار میرود میتوان با یکی از این سه معیار سنجید، علمفقه و علماصولفقه از این قبیلاند؛ علومانسانی از منظر دینی را نیز میتوان از این دسته علوم برشمرد.
۴. تقسیمبندیچهارم علوم :
تقسیمبندی علوم به لحاظ موضوعات.
در این تقسیمبندی، علم بهمعنای مصطلح منظور است:
علم بهمعنای مصطلح: مجموعهای از قواعد و قوانین کلّی است که به کشف مجهول پیرامون موضوع کلّی واحد میپردازند؛ علم به این معنی، شامل فلسفهیاُولی و متافیزیک نیز میشود. و بنابراین تعریف مصطلح، ملاک وحدت علم، وحدت موضوع کلّی مسائل علم است.
موضوع علم از نظر کلّی، به چند نوع قابل تقسیم است:
۱) وجود کلّی: یا به تعبیری دیگر وجود بما هو وجود، بدون تخصّص به هیچ نوع تخصّصی زائد بر محض معنای وجود؛ وجود کلّی به این معنی، موضوع فلسفهیاُولی است.
۲) وجود خاص به تخصّص مبدئی: «مبدءهستیبودن»، نخستین تخصّصی که در ذهن بر مفهوم وجود عارض میشود، تخصّص آن به مبدئیت است، وجود خاص متخصّص به تخصّص مبدئی، موضوع الهیات بالمعنیالأخص و کلام و عرفان است.
۳) وجود خاص متخصّص به تخصّص غیر مبدئیکمّی: نظیر علمریاضیات و فروع آن که موضوعشان متخصّص به تخصّص غیر مبدئی کمّی است؛ زیرا تخصّص غیر مبدئی عمدتاً، دو نوع تخصّص است: تخصّص کمّی و تخصّص کیفی.
۴) وجود خاص متخصّص به تخصّص غیر مبدئی کیفیغیرارادی: تخصّص غیر مبدئی کیفی بر دو گونه است: کیفارادی و کیفغیرارادی؛ علومطبیعی نظیر: شیمی، فیزیک، زیستشناسی، طبّ و...، موضوعشان وجود خاصّی است که متخصّص به تخصّص غیر مبدئی بهگونه کیف غیر ارادی است و لذا از این دسته علوم - دستهیچهارم - بهشمار میروند.
۵) وجود متخصّص به تخصّصکیفارادی: مقصود از این وجود در اینجا رفتار انسانی است؛ زیرا رفتارهای موجوداتارادی دیگر نظیر: ملائکه و جن از دسترسی علومعادی خارجاند.
رفتار انسانی که وجود متخصّص به کیف ارادی است، از دو لحاظ قابل بررسی و تحقیق است: یکی: از آن نظر که این وجود قابل اتّصاف به اوصاف صواب و خطا پذیر است. و دیگری: بدون لحاظ این قید (قابلیت اتصاف به اوصاف صواب و خطا پذیر).
رفتار انسانی (یا: وجود متخصّص به تخصّص کیفی اِرادی) از جهت قابلیّت اتصاف به اوصاف خاص - بدون قید خطا و صوابپذیری - موضوع علومی نظیر: جامعهشناسی و روانشناسی و فروع آن است.
۶) رفتار انسانی به لحاظ قابلیّت اتصاف به اوصاف خطا و صوابپذیر: این اوصاف نیز از دو جهت قابل بررسی هستند: از جهت آلی و از جهت استقلالی.
یعنی: رفتار انسانی بهلحاظ قابلیت اتّصاف به اوصاف خطا و صوابپذیر، گاهی برای خود، موضوع بررسی و تحقیق قرار میگیرد که در اینصورت این علم، استقلالاً مورد نظر دانشپژوه است. و گاه برای به کارگیری و استفاده در علم دیگر مورد بررسی و تحقیق قرار میگیرد که بدین جهت این علم بهگونهای آلی و ابزاری مورد نظر دانش پژوهان است.
رفتار انسانی به لحاظ قابلیت اتصاف به اوصاف صواب و خطاپذیر استقلالی، موضوع علومی همچون: فقه، حقوق، اخلاق و تربیت است.
۷. رفتار انسانی به لحاظ قابلیّت اتّصاف به اوصاف خطا پذیر آلی: این نیز چند دو نوع است؛ زیرا این آلیت، یا گفتاری است یا پنداری و خطا پذیری در پندار، یا در مادهی پندار است یا در صورت آن.
و موضوع منطق، رفتار پنداری (یعنی تفکّر) خطا پذیر از ناحیهی صورت است.
۸. موضوع علماصول رفتار پنداری خطاپذیر از ناحیهی ماده است: یا به تعبیر دیگر، مادهی رفتار خطاپذیر، موضوع علماصول است؛ زیرا در علماصول، بحث از خصوصیّات دلیل بر حکم فقهی است که مادهی استدلال فقهی است.
۹. رفتار انسانی (رفتار گفتاری) به لحاظ اتصاف به اوصاف خطاپذیر لفظی: یا رفتار خطاپذیر آلی به لحاظ لفظی که موضوع علومادبی، نظیر: نحو، صرف و عروض است.
۵. تقسیمبندی علوم به لحاظ محمولات :
علوم بهلحاظ محمولاتمسائل، به دو قسماصلی قابل تقسیماند؛ که هر یک از این دو قسم نیز اقسامی دارند. مقصود از محمولات مسائل: احکامی است که در مسائل هر علم بر موضوعات آنها حمل میشوند.
این احکام یا حقیقیاند یا اعتباری:
۱) مقصود از احکامحقیقی: احکام و اوصافی هستند که وجود آنها به اعتبار معتبِری بستگی ندارد؛ لذا، عارض بر موضوعات میشوند اگرچه انسانی یا جاعل معتبِر دیگری، در کار نباشد.
۲) به خلاف احکاماعتباری: که وجود آنها، به اعتبار معتبِر، بستگی دارد و بدون فرض جاعل و معتبِری، وجود نخواهند داشت.
۱. احکامحقیقی بر دو قسم اصلیاند: خارجی و ذهنی.
* احکامخارجی: یعنی، آن احکامی که موضوعات، در عالم خارج به آنها متّصف میشوند.
* به خلاف احکامذهنی: که اتّصاف موضوعات به آنها، در ذهن است.
احکامی که در علممنطق بر موضوعات بار میشود، غالباً احکامذهنی است؛ زیرا موضوع منطق، معرّف و حجّت است و هر دو از مقولهی تفکرند؛ که در ذهن جریان دارد و در منطق از ضوابط و قوانین آنها بحث میشود. بنابراین، محمولات منطق محمولات ذهنیاند.
احکامخارجی نیز بر دو دستهاند؛ زیرا احکام و اوصاف خارجی: یا ذاتیاند یا عرضی، محمولات فلسفهیاُولی و الهیّات بالمعنیالأخص، معمولاً از احکام ذاتیاند.
* احکامعرضی: نیز بر دو قسم کلّیاند: یا کیفی یا کمّی، کیف نیز یا کیفارادی است و یا کیف غیرارادی. محمولات در علومطبیعی، کیفغیرارادیاند و در علومانسانی، نظیر: جامعهشناسی و روانشناسی، کیفارادیاند. و محمولات در ریاضیات، از مقولهی کم میباشند.
۲. احکاماعتباری نیز بر دو قسماند: تکلیفی و وضعی.
احکامفقهی غالباً از مقولهی احکامتکلیفیاند؛ اگرچه تعدادی از احکاموضعی نیز در فقه مورد بحث قرار میگیرد، لکن محمول در علماصول قواعد إثباتالدلیل یا دلالةالدلیل است که حکم وضعی است؛ اگرچه منتزع از حکمتکلیفیِ جواز عمل و ترتیب اثر یا عدم جواز عمل و عدم جواز ترتیب اثر باشد.
بنابر آنچه گفته شد: اقسام علوم بهلحاظ محمولات، از قرار ذیل است:
۱) محمولاتحقیقیذهنی: علممنطق، محمولاتش از این دست است.
۲) محمولاتحقیقیخارجی ذاتی : فلسفهیاُولی و الهیات اخصّ، محمولاتشان از این دست است.
۳) محمولاتحقیقیخارجیعرض کمّی: ریاضیات، از این دست است.
۴) محمولاتحقیقیخارجی کیفی غیرارادی: طبیعیات، نظیر طب و شیمی و فیزیک، از این دست میباشند.
۵) محمولاتحقیقیخارجی کیفی ارادییا دارایمنشأ ارادی (که در مجموع: ارادی فرض میشوند): علومی نظیر: روانشناسی و جامعهشناسی، از این قبیلاند.
۶) محمولاتاعتباریتکلیفی: که محمولات غیر تکلیفی «وضعی» در آن بالتبّع مورد بحث قرار میگیرند؛ فقه از این دسته علوم میباشد.
۷) محمولاتاعتباریوضعی: که محمولات تکلیفی در آن بالتّبع مورد بحث قرار میگیرد؛ علماصولفقه از این دست است.
از آنچه تا کنون در زمینه تقسیمات علوم گفتیم، جایگاه علماصول در میان علوم به شکل زیر مشخّص شد:
۱) بهلحاظ روش: علماصول، از علومعقلی- استقرائی بهشمار میرود؛ یعنی علومی که روش عقلی و روش استقرائی هر دو در آن کاربرد دارند.
۲) بهلحاظمنبعمعرفتیماد هیاستدلال یا مقدّماتآن: علماصول، از علومعقلی- نقلی بهشمار میرود؛ زیرا مقدّمات آن از هر دو منبع عقل و نقل برگرفته شدهاند.
۳) بهلحاظمعیارارزشیابی علم: علماصول، از علومعقلی- استقرائی- نقلی بهشمار میرود؛ زیرا معیارهای معرفتی که در آن مورد استفاده قرار میگیرند، از هر سه نوع معارفند.
۴) بهلحاظ موضوع: علماصول، علمی بهشمار میرود که موضوعش، مادهی رفتار خطاپذیر است، به توضیحی که داده شد.
۵) بهلحاظمحمول: علماصول، علمی است که محمولش از اعتباریات وضعی است و اعتبار تکلیفی در آن تبعی است. بر خلاف فقه که محمولش در اصل، اعتبار تکلیفی است و اعتبار وضع در موضوع آن تبعی است.
منبع: پایگاه رسمی اطلاع رسانی آیت الله محسن اراکی
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
Forum Rules